رقیب سخت باکوگو میدوریا
#رقیب_سخت
پارت ۱۳
باکوگو:"راستی بیا از خانم جولیا معذرت خواهی کن خیلی نگران شد!"
میدوریا با عصبانیت:"همسر تو ، منممم! اونوقت تو به فکر جولیایی؟؟ اون یه دختر قریبس...یه...یه...اشغاله! اون...هرز.."
یهو باکوگو از یقه میدوریا چسبید و:"احمق بدرد نخور!! درست حرف بزن!!"
میدوریا:"....میخوای...با اون ازدواج کنی؟؟"
باکوگو برای چند لحظه مکس کرد. بالاخره بعد چند ثانیه اخم کرد:"به تو مربوط نیست!"
یهو میدوریا شوکه شد و باکوگو بدونه حرف دیگه ، از انجا خارج میشه.
.
.
.
.
باکوگو ارام ولی قدم های بزرگ میزاشت که یهو متوجه شد جولیا نیست. با تعجب کمی به اطرافش نگاه کرد که یهو دید جولیا پیش یه پسر دیگس و دارن حرف میزنن
.
.
باکوگو با خشم رفت سمتشون اما هیچس نمیگفت
یهو جولیا:"اا..اا...سلام ددی...امم..من داشتم از ایشون میپرسیدم که.."
یهو همون پسره:"چی؟ چی میپرسیدی؟ تو ددی داری؟ پس اومدی سه ساعته به من میگی ددی اخه! پس مگه نمیگفتی ددی بریم اتاق بریم اتاق!"
باکوگو ری اکشنی نشون نداد کاملا با خون سردی داشت نگاه میکرد
یهو جولیا باکوگو رو بغل کرد و گفت:"نه ددی! دروغ میگه ددی اخه من چرا باید تورو ول کنم؟؟ تو هزار برار بهتری!"
باکوگو:"خو بمنچه؟...
پایان
ادامه دارد
𝐵𝑖✞𝑎𝄞𝑅𝑟𝑟𝑟
پارت ۱۳
باکوگو:"راستی بیا از خانم جولیا معذرت خواهی کن خیلی نگران شد!"
میدوریا با عصبانیت:"همسر تو ، منممم! اونوقت تو به فکر جولیایی؟؟ اون یه دختر قریبس...یه...یه...اشغاله! اون...هرز.."
یهو باکوگو از یقه میدوریا چسبید و:"احمق بدرد نخور!! درست حرف بزن!!"
میدوریا:"....میخوای...با اون ازدواج کنی؟؟"
باکوگو برای چند لحظه مکس کرد. بالاخره بعد چند ثانیه اخم کرد:"به تو مربوط نیست!"
یهو میدوریا شوکه شد و باکوگو بدونه حرف دیگه ، از انجا خارج میشه.
.
.
.
.
باکوگو ارام ولی قدم های بزرگ میزاشت که یهو متوجه شد جولیا نیست. با تعجب کمی به اطرافش نگاه کرد که یهو دید جولیا پیش یه پسر دیگس و دارن حرف میزنن
.
.
باکوگو با خشم رفت سمتشون اما هیچس نمیگفت
یهو جولیا:"اا..اا...سلام ددی...امم..من داشتم از ایشون میپرسیدم که.."
یهو همون پسره:"چی؟ چی میپرسیدی؟ تو ددی داری؟ پس اومدی سه ساعته به من میگی ددی اخه! پس مگه نمیگفتی ددی بریم اتاق بریم اتاق!"
باکوگو ری اکشنی نشون نداد کاملا با خون سردی داشت نگاه میکرد
یهو جولیا باکوگو رو بغل کرد و گفت:"نه ددی! دروغ میگه ددی اخه من چرا باید تورو ول کنم؟؟ تو هزار برار بهتری!"
باکوگو:"خو بمنچه؟...
پایان
ادامه دارد
𝐵𝑖✞𝑎𝄞𝑅𝑟𝑟𝑟
- ۷.۴k
- ۳۰ آبان ۱۴۰۴
دیدگاه ها (۲)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط